کمپانی EA یکی از بزرگ ترین ناشران در بازار بازی های Western است. آن ها هزاران سازنده را از بین ده ها استودیو به کار می گیرند تا بازی هایی در اندازه های مختلف، با انواع و ژانرهای مختلف را بسازند. آن ها تقریبا از ابتدای کار رسانه های گیمینگ وارد میدان شده و کاتالوگ آن ها یکی از بزرگ ترین ها در این صنعت است. همچنین تیم آن ها همچنان به تولید عناوین بیشتر و بیشتر ادامه می دهند. با این حال، آن ها در سال های گذشته، شهرت کمی در بین بازیکنان جوان داشته اند و این به دلیل رفتارشان با برخی استودیوها و فرانچایزها بوده است.
به همان اندازه که این شرکت تنفر را از سمت بازیکنان دریافت کرد، به همان اندازه نمی توان این حقیقت را انکار کرد که برخی از بزرگترین بازی ها و فرانچایزها از EA آمده اند. در سال های اخیر، این شرکت با عقب نشینی از روش های تجاری سودجویانه، پشتیبانی و بهبود بازی هایی که در زمان راه اندازی مورد استقبال قرار نگرفتند و حتی ارائه برخی تجربیات سنتی تک نفره، سعی کردند تصویر خود را در چشم بسیاری از بازیکنان اصلاح کنند. EA شاید چند مجموعه داشته باشد که به خاطر آن ها معروف باشد، اما آن ها برای هر بازاری بازی می سازند. در ادامه ما بهترین بازی های EA تمام دوران را برایتان گردآوری کرده ایم.
لیست برترین بازی های کمپانی EA
1- بازی Mass Effect: Legendary Edition
اسمش را تقلب بگذارید، اما تلفیق سه بازی Mass Effect در یک بسته، واقعا بهترین چیزی است که از نظر سه بازی خوب تا شگفت انگیز می توان به دست آورد. این بازی توسط BioWare ساخته شد و EA حوزه انتشار این پروژه فوق العاده جاه طلبانه را به عهده گرفت که غیر از این هم ممکن نبود.
ریسک زیادی وجود داشت و ممکن بود نتوان این مجموعه را به وضعیت افسانه ای که اکنون در آن است، رساند. مثلاً، این یک IP جدید بود، اما مسئله مهم تر این بود که این مجموعه یک سه گانه برنامه ریزی شده بود که در آن به بازیکنان اجازه داده می شود تصمیمات خود را از یک بازی به بازی دیگر منتقل کنند. این حقیقت که این مجموعه حتی از خط پایان هم عبور کرد، جدا از قدرت سریال، هنوز هم قابل تأمل است.
Mass Effect: Legendary Edition نه تنها این سه گانه را با هم در یک بسته قرار می دهد، منظور ما اینجا Andromeda نیست، بلکه آن ها را تا جایی به روز می کند که در کنسول های پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان هم قابل اجرا باشند. Mass Effect به طور خاص مورد توجه زیادی قرار گرفت و به این بازی سخت اما محبوب کمک کرد تا راه خود را کمی بهتر ادامه دهد.
علاوه بر تمام محتواهای قابل دانلود داستانی گنجانده شده، تنها ویژگی که جای خالی اش حس می شد حالت بازی چند نفره Mass Effect 3 بود. جدا از نقدها و شکایت های کوچک و خرد، این حماسه علمی تخیلی یکی از بهترین نوشتارهای علمی تخیلی، ساخت جهان و نقش آفرینی بود که تاکنون ساخته شده است. این نسخه جدید بالاخره تجربه بازی را برای بازیکنان جدید راحت تر کرده است و بازیکنان را مجاز به بازپخش آن به روش جدیدی ساخته است.
2- بازی Titanfall 2
اینجا است که باید تمایز قائل شد. Titanfall 2 یک بازی کاملاً شگفت انگیز است که توسط Respawn Entertainment ساخته شده است. همه چیز درباره نحوه بازاریابی و عرضه بازی، که EA آن را کنترل می کرد، یک آشفتگی کامل بود. این بازی نه تنها قرار شد در شلوغ ترین فصل بازی ها منتشر شود، بلکه ظاهراً EA تاریخ عرضه Titanfall 2 خصوصاً به گونه این تنظیم کرده بود که بازی شکست بخورد.
این بازی نه تنها در مقابل درست در مقابل دیگر بازی های EA، مانند فرانچایز تیراندازی شناخته شده در Battlefield 1 قرار گرفت، بلکه همچنین این مجموعه بازی ها فعالانه سعی کردند از انتشار Call of Duty: Infinite Warfare دوری کنند. مسلماً، Call of Duty آن سال محبوب ترین عنوان در این مجموعه نبود و هنوز این بهانه ای برای قرارگیری این جواهر بین این دو تیتان وجود ندارد.
Titanfall 2 یک بسته کامل است. این کمپین تک نفره، که در بازی های مدرن FPS مانند یک نوش دارو بود، به عنوان یکی از بهترین کمپین های FPS از زمان Half-Life 2 در نظر گرفته می شود. این استدلال بزرگی است، اما واقعیت دارد. بدیهی است که شما همان انتخاب های حرکتی روان و خلاقانه و تیراندازی فشرده ای را دارید که در حالت بازی چند نفره دریافت می کنید، اما خلاقیت سطوح شگفت انگیز است.
از سطح کارخانه ای که در آن از بین ساختمان هایی که اطراف شما هستند عبور می کنید، تا سطح متغیر زمانی بدنامی، هیچ لحظه تلف شده ای در این داستان وجود ندارد. این بازی حتی در بازی چند نفره هم نقش دارد، که اکشن سریع Call of Duty را با گزینه های حرکتی پیشرفته و البته، Titan افتخاری ترکیب می کند که مسابقاتی را شکل می دهد که مرز بین حس غیر قابل کنترل و توانمندی را ایجاد می کنند.
3- بازی Burnout 3: Takedown
بازی های مسابقه ای، همراه با بازی های ورزشی، از قدیمی ترین بازی هایی هستند که ساخته شده اند. در ژانر مسابقه ای، شکافی بین بخش مسابقه ای بخش آرکید وجود دارد و Burnout 3: Takedown اوج مطلق مسابقات آرکید است. بازی های Burnout به جای تمرین و تکرار مسابقات خیابانی واقعی، پتانسیل واقعی، پرسرعت و واکنش گر ماشین هایی که سریع می روند را در بر گرفت.
در این بازی، شما در مسیرهای طراحی شده مسابقه نمی دهید و ترافیک به اندازه معمول و پیچ ها وجود دارد. مجازات تصادف نیز تا حدی کاهش یافته است، برش صحنه سریع یک وسیله نقلیه مچاله شده که در جاده واژگون شده و قبل از هل دادن شما به سمت عقب جرقه هایی را با سرعت 100 مایل در ساعت پرتاب می کند.
از آنجایی که Burnout 3: Takedown قوانین واقعیت را در مکانیسم رانندگی خود تغییر داده بود، سازندگان تصور کردند احتمالاً تمام مسیر باید با همان مکانیسم ادامه دهند. متر تقویت لزوماً منحصر به بازی های مسابقه ای آرکید نیست، اما روشی که شما آن را می سازید و قرار است در بازی انجام شود، عالی است. با انجام مانورهای پرخطر، مانند رانندگی در جهت اشتباه جاده، دور زدن های آهسته و کنار زدن دیگر مسابقه دهندگان، تقویت نیترو خود را می سازید تا با آن به حداکثر سرعت برسید.
اگر از حالت های اعتیاد آور مسابقات خسته شده اید، یک راه دیگر برای بازی هم وجود دارد، مانند راندن ماشین ها در تقاطع شلوغ و منفجر کردن خودتان برای ایجاد بیشترین آسیب ممکن.
4- بازی Dead Space
از بین سه بازی Dead Space، وقتی به بهترین بازی فکی می کنیم، به دو بازی اول می رسیم. ما شخصاً فکر می کنیم که Dead Space بازی قوی تری است، اما نه زیاد. حداقل به نظر ما، چیزی که آن را برجسته کرده است، تأکید قوی تر بر ترس در مقابل سبک اکشن دنباله ها بوده است. به علاوه، در آن زمان، Dead Space به نوعی تنها بازی ترسناک بقای خوب بود.
مجموعه The Resident Evil با بازی پنجم به صورت کاملاً اکشن پیشرفت و ناگفته نماند که بازی ششم که بعداً منتشر شد و Silent Hill از همان روزهای پلی استیشن 2 با مشکلاتی مواجه بودند. Dead Space در واقع همان دنباله واقعی Resident Evil 4 بود که به آن نیاز داشتیم، اما حتی این مقایسه هم باعث می شود کوتاهی بازی در انجام هر کار منحصر به فردی نمایان شود.
شما و تیمتان به عنوان یک مهندس فضا و نه یک نیروی دریایی، Isaac Clark بازی می کنید و برای جستجو در یک کشتی معدنی غول پیکر به نام USG Ishimura فرستاده می شوید. طبیعتاً، مشکلاتی که پس از شروع با آن ها مواجه می شوید، بسیار وحشتناک تر از نقص های مکانیکی است، اما شما تنها مجهز به سلاح خود و ابزارهای تعمیر برای دفاع خود هستید.
نقطه قوت واقعی بازی نحوه استفاده شما از این ابزارها برای مبارزه با نکرومورف های پیچیده بود. بر خلاف تقریبا همه بازی های شوتر، تیراندازی و غیره، هدف گرفتن سر برای شما خیلی مفید نیست. در عوض، Dead Space به طور کامل مربوط به قطع اندام است. فقط با قطع پاها و دست های هیولاها می توانید مانع آن ها شوید تا Isaac را تکه تکه نکنند.
5- بازی Battlefield: Bad Company 2
به عنوان یکی از قدیمی ترین فرانچایزهای FPS در بازار، حتی ساخت لیستی که در آن بازی Battlefield در آن بهترین باشد هم کار سختی است، چه برسد به این که آن را در مقابل دیگر بازی های عرضه شده EA قرار دهیم. با این حال، وقتی صحبت به اینجا می رسد، ما از هیچیک از فرانچایزها به اندازه Battlefield: Bad Company 2 لذت نبرده ایم.
Bad Company اصلی اولین موردی بود که با معرفی سطحی از تخریب پذیری که قبل دیده نشده بود، موتور DICE’s Frostbite را تحت فشار قرار داد. امروزه ممکن است این موضوع عادی باشد و حتی بسیار پویاتر و درگیر کننده تر هم باشد، اما نابودی یک ساختمان، یا حتی فرو ریختن آن ها شگفت انگیز بود.
Battlefield: Bad Company 2 همچنین آخرین باری که به عنوان یک داستان واقعا مناسب در بازی Battlefield در ذهن ما نقش بسته بود را نشان می دهد. اگرچه به اندازه بازی اول دلچسب نیست، اما بازهم شخصیت های واقعی را در ماموریتی واقعا جالب از بین مکان ها و موقعیت های مختلف برای ما ارائه می دهد.
اما این بازی چند نفره است که اکثر مردم به خاطر آن به سمت بازی Battlefield کشیده می شوند و باعث شده بازی به این سطح محبوبیت برسد. شما یک سیستم طبقاتی معمولی دارید، با مکانیسم های باز شده سبک نقش آفرینی، که عادلانه، با نقش های بزرگ و حالات سرگرم کننده است و آن اکشن آشفته تانکی که سوراخی را در دیوار کنار شما ایجاد می کند و باعث می شود صدایی ایجاد شود مانند اینکه فردی با یک RPG به آن ضربه زده و شما دشمنی که می خواهد همان لحظه بیرون بپرد را نابود کنید.
6- بازی Star Wars Jedi: Fallen Order
در اکثر مواقع، EA حق انحصاری را برای بازی های مبتنی بر مجوز Star Wars در اختیار داشت، بازیکنان از رفتاری که با IP محبوبشان می شد راضی نبودند. Star Wars: Battlefront اصلی خوب بود، اما از نظر محتوا بسیار سبک بود، هیچ بازی تک نفره ای وجود نداشت و از نظر بصری و شنیداری برای طرفداران Star Wars عالی بود.
بررسی این دنباله و مشکلات با آن بازی خیلی طول خواهد کشید. DICE موفق شد بسیاری از مشکلات و اشتباهات را رفع کند، اما توافقی روی بازی انجام شد و کارهای کمی برای اصلاح آن انجام شد. با ورود Respawn برای لحظه ای کوتاه، بالاخره چیزی که بازیکنان سال ها منتظرش بودند ارائه شد، یک بازی Star Wars داستان محور تک نفره.
Star Wars Jedi: Fallen Order که بین پیش درآمد و سه گانه اصلی ساخته شده بود، با ظرافت خاصی بین منفورترین و محبوب ترین لحظات این فرانچایز خود را متعادل کرد. به لطف تصمیم هوشمندانه برای عدم تداخل زیاد با هیچ یک از طرفین، این ماجراجویی جدید مورد استقبال اکثر طرفداران قرار گرفت. از نظر گیم پلی، می توان گفت به خوبی بازی Star Wars است.
با استفاده از عناصری مانند بازی های Souls، علاوه بر برخی نشانه ها از مجموعه هایی مانند Uncharted و Tomb Raider و بخش هایی از Metroidvania، این بازی یک بازی ماجراجویی جذاب و سرگرم کننده است. این بازی با چند باگ همراه بود، اما شروع امیدوار کننده برای این مجموعه جدید به شمار رفته و امیدواریم تجربه سنتی Star Wars تک نفره را در بازی ها احیا کند.
7- بازی Apex Legends
پس از اینکه EA بازی فوق العاده Titanfall 2 را به سمت مرگ کشاند، بازی به Respawn Entertainment بازگشت و افراد زیادی بودند که می ترسیدند پایان کار این استودیوی شگفت انگیز طلسم شده باشد. خوشبختانه اینطور نشد، اما، حداقل در حال حاضر، به معنای مرگ فرانچایز Titanfall بود. در عوض، شاهد عرضه غافلگیرانه بتل رویال رایگان جدیدی در جهان Titanfall، Apex Legends بودیم.
این نام ممکن است کلی و عمومی باشد، اما یکی از بهترین و جذاب ترین بازی های بتل رویال در بازار به شمار می رود. درحالیکه گستردگی چندانی ندارد، اما گزینه های حرکتی روان از Titanfall 2 باعث شده این بازی سرعت خوبی پیدا کند، شخصیت های واحد با توانایی های مخصوص خودشان سطح جدیدی از تاکتیک ها را اضافه کرده اند و سیستم پینگ باعث تعجب همگان از این امر شده که چرا قرار دادن این ویژگی در یک بازی تا این حد طول کشیده است.
ویژگی منحصر به فرد دیگری که Apex Legends به همراه داشت، عرضه انحصاری آن به عنوان یک بازی تیمی سه نفره بود. Respawn به جای تلاش برای ایجاد تعادل در فهرست، نقشه ها و سلاح ها در همه انواع و اندازه های طرفین مبارزه، تصمیم گرفت قبل از پرداختن به انواع بازی های دیگر، تجربه ای فشرده و تیمی ایجاد کند.
آن ها همچنین مکانیک respawn جدیدی را ساختند، و آن ها این بود که به هم تیمی ها اجازه می دادند آن دسته از دوستانشان که مرده اند ولی توانسته بودند بنر respawn را به یک برج دیده بانی روی نقشه برسانند، به زندگی بازگردانند. با وجود ویژگی کراس پلی، به روزرسانی های فصلی نقشه، سلاح های جدید و شخصیت ها، Apex Legends جایگاهی را به عنوان یکی از بازی های بازار که بتل رویال بهتری ارائه می دهد، پیدا کرد.
8- بازی FIFA Soccer 13
EA و ورزش پا به پای هم حرکت می کنند و یکی از مشهورترین مجموعه ها، علاوه بر Madden، مجموعه FIFA است. Soccer یا فوتبال بسته به جایی که شما در آن زندگی می کنید، یکی از محبوب ترین ورزش ها است و EA طی سال های متمادی بر بازی های ویدیویی این دسته تسلط داشته است. FIFA Soccer 13 وقتی در سال 2012 منتشر شد بین نسل ها قرار گرفت و برای پلی استیشن 2، Wii و همچنین پلی استیشن 3، Xbox 360 و WiiU منتشر شد، اما نمایش گرافیکی فوق العاده ای بوده است. این بازی، اولین بازی بود که از Kinect و Move استفاده کرد، اما در واقع به نفعش نبود.
اینکه چرا FIFA Soccer 13 علیرغم عناوین سالانه اش، هنوز به خوبی پایدار مانده، چند دلیل دارد. مطمئناً، بازی های جدیدتر از نظر گرافیک، هوش مصنوعی و فیزیک بهتر هستند، اما در عین حال پر از ریزتراکنش ها هستند. FIFA Soccer 13 در مسیری حرکت می کند که در آن محبوب ترین حالات و گزینه های بازی وجود دارند، مانند Ultimate Team و مجموعه آنلاین قوی را هدایت می کند و خبری هم از پرداختن هزینه های زیاد برای برد و مکانیسم های قمار نیست.
این بازی ایراداتی دارد و هرکاری برای پیشبرد بازی های قبلی از نظر زیبایی نمی کند، اما شبیه سازی فوتبال خالص و عاری از حرص و طمع EA، باعث شده به بازی محبوبی تبدیل شود.
9- بازی Dragon Age: Origins
یکی دیگر از کلاسیک های BioWare، که پس از موفقیت معرفی دنیای علمی تخیلی مختص خودشان در Mass Effect، این بار به ایجاد دنیای فانتزی کاملاً جدید پرداخته شده است. این تیم مطمئناً تجربه زیادی در توسعه بازی ها در این زمینه دارد، زیرا چندین بار روی بازی های Dungeons and Dragons کار کرده است، پس وقتی تصمیم گرفتند کار خود را با Dragon Age: Origins ادامه دهند، طبیعتاً می دانستند که چه کاری قرار است انجام دهند.
در مقایسه با سه گانه Mass Effect، در این بازی جاه طلبی کمتری به چشم می خورد، حتی اگر این مجموعه سه دنباله داشته باشد و از بسیاری جهات بلوغ زیاد خود را نشان داد. اگرچه این بازی پس از Mass Effect آمد، اما Dragon Age: Origins بیشتر به نظر می رسد که برای رایانه های شخصی ساخته شده باشد تا کنسول.
داستان بازی عمدتاً روی فانتزی استانداردی متمرکز است، اما با تغییر BioWare نسبت به شخصیت های قوی، ساخت جهان عالی و داستان عالی و البته انتخاب هایی که قطعاً می توانند بر بازی تأثیر بگذارند. همچنین در این بازی تأکید بیشتر روی گزینه های عاشقانه قرار گرفته است، سیستمی که پس از محدود شدن در بازی اول، در بازی های بعدی Mass Effect نیز گسترش پیدا کرد، اما یک جنبه ای داشت که امیدوار بودیم بعداً ظاهر شود، اما اینطور نشد.
برخلاف Mass Effect، در Dragon Age: Origins، انتخاب های اخلافی مختلف در بازی به هیچ وجه دارای کدها یا برچسب های رنگی نبودند تا به شما نشان دهند کدام گزینه خوب و کدام یک بد است. به عنوان بازیکن، دیدن نشانگرها و داشتن امتیازات و آمار مرتبط با آن ها، اغلب ما را مجبور می کند که به جای انتخاب طبیعی سبک ها، به یک سبک انتخاب ها و گزینه ها پایبند باشیم. پنهان کردن این سیستم به ما کمک می کند انتخاب های درستی کرده و به ما اجازه می دهد نقش شخصیت های پیچیده تر را راحت تر بازی کنیم.
10- بازی Rock Band 3
مدت ها قبل از اینکه EA با سالانه کردن بازی ای که به لوازم جانبی گران قیمتی نیاز داشت، این ژانر را به نابودی بکشاند، Rock Band اصلی الهام بخش آن در این ژانر موسیقی بود. پیش از این، بازی های موسیقیایی در مکانیسمی که شما باید دکمه های روی کنترلر را در زمان مربوطه فشار می دادید، یکسان بودند. برخی بازی ها خلاقیت هایی هم داشتند، مانند جایگزین کردن دکمه های واقعی با چیزهایی مانند خطراتی که باید از آن ها دوری می کردید، اما به طور عمده، این ژانر قدیمی بود و محبوبیت زیادی نداشت. تا اینکه Guitar Hero و ابزارهای پلاستیکی اش وارد شدند و ناگهان این ژانر خفته به صدر جدول صعود کرد.
مجموعه Guitar Hero خیلی خوب بود و باید مراحل بعدی طی می شدند تا امکان نواختن ابزارهای اصلی فراهم شود. البته، این مورد به معنای لوازم جانبی گران تر هم بود، اما قابلیت دسترسی، سبک بازی و سرگرمی جمع کردن دوستان برای نواختن آهنگ مورد علاقه کافی بود تا میلیون ها نفر پول اضافی پرداخت کنند.
Rock Band 3، آخرین بازی که EA آن را توسط استادان بازی های موسیقیایی یعنی Harmonix منتشر کرد، اوج این مجموعه بود. لیست پخش موجود در بازی عالی بود، اما با آهنگ های اواخر دهه 2015 پر شده بود و البته بازیکنان می توانستند هر آهنگی از بازی های قبلی Rock Band را هم در آن جای دهند. هزاران آهنگ برای این بازی وجود دارد، البته با فرض اینکه شما پول و فضای کافی برای ابزارهای پلاستیکی داشته باشید.
11- بازی The Sims 4
The Sims یک مجموعه عجیب با اسپین آف های عجیب تر است، اما عناوین اصلی همیشه مخاطبین زیدی را به سمت خود جذب می کردند. این بازی شبیه سازی زندگی در طول سال ها تغییر چندانی نداشته است و به سادگی بزرگ تر و بهتر شده است. پس از انتشار اولیه، احتمالاً به هیچ وجه این جایگاه را نسبت به بازی های قبلی به The Sims 4 نمی دادیم، زیرا این بازی ها در مقایسه با همدیگر تمایل به ارائه محتوای سبک تری دارند. با این حال، EA به جای یک محصول واحد با The Sims مانند یک سرویس و خدمات رفتار کرده و در طول زمان The Sims 4 به کامل ترین عنوان در این مجموعه تبدیل شد.
به لطف همه محتواهای قابل دانلود، که به سادگی بسته های موارد و گسترده سازی نامیده می شوند، The Sims 4 می تواند به راحتی در زندگی ما اولویت پیدا کند. با وجود مواردی مانند بسته های پارانورمال، بسته های بافندگی، بسته های آشپزخانه جذاب و علاوه بر آن نوزادان و حیوانات خانگی، واقعا نمی توان با احتیاط بازی را اجرا کرد.
گسترش ها بسیار بزرگتر بوده و چیزهایی مانند کوه های برفی، جزایر و حتی کالج ها را برای افزودن به دنیای شما به بازی اضافه می کنند. اگر عاشق تجربه اصلی Sims بوده باشید، The Sims 4 بهترین چیزی است که تاکنون ساخته شده است. اما اگر بازی در سبک شما نباشد، این بازی هم کاری نمی کند که ذهنیتتان تغییر کند.
12- بازی Medal of Honor
در روزهایی که اکثر بازی های FPS در محیط جنگ جهانی دوم ساخته می شدند، Medal of Honor قبل از Call of Duty، فرانچایز Call of Duty بود. اولین نسخه در سال 1999 برای پلی استیشن 1، با 11 دنباله بعدی ساخته شد، درست است، 11 دنباله که همگی در جنگ جهانی دوم اتفاق می افتادند. حتی Call of Duty نیز محیط خود را سریع تر از آن تغییر داد.
با این حال، آن بازی اول قبل از شروع خستگی از آن ژانر بود و یکی از نویسندگان آن هم Steven Spielberg بود. او که از فیلم موفق خود یعنی Saving Private Ryan آمده بود، قصد داشت به کار روی بازی ای که می توانست سرگرم کننده و آموزنده باشد کمک کند. بخش آموزشی آن را باید دید، اما خود بازی سرگرم کننده بود.
شما با بازی به عنوان OSS، در طول درگیری ها، به ماموریت های مختلفی مانند ماموریت های نجات، عملیات های مخفی و خرابکاری های عمومی فرستاده می شوید. با هر استانداردی که در نظر گرفته شود، این یک شوتر بسیار خطی است و البته از بسیاری جهات قدیمی به نظر می رسد، اما در آن زمان بهترین شوتر کنسولی پس از N64’s Goldeneye محسوب می شد.
گرافیک ها جهش بزرگی در پلی استیشن 1 به شمار می رفتند، هوش مصنوعی دشمن بسیار پویا بود و موسیقی متن واقعا حماسی بود. به سختی می توان آن بازی را امروز هم اجرا کرد و این مجموعه به مرور استیم خود را از دست داد تا زمان Medal of Honor: Warfighter رسید. اما این عنوان اولیه به تثبیت بازی های FPS در کنسول ها کمک کرد.
13- بازی The Lord of the Rings: The Return of the King
فیلم های مربوط به بازی ها، مخصوصا در اوایل دهه 2000، همیشه بسیار بد بودند. اغلب آن ها بازی هایی بوده اند که به دنبال سودآوری از موفقیت فیلم ها بودند. The Lord of the Rings نیز از این امر مصون نبود. The Hobbit و The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring واقعا بازی های بدی بودند، اما زمانی که EA مجوز اقتباس دو فیلم باقی مانده را گرفت، همه چیز عوض شد.
The Two Towers همه را با سرگرم کننده بودن آن شگفت زده کرد. سبک هک اند اسلش، با عناصر نقش آفرینی جزئی، به خوبی با مبارزات و ماجراجویی های موجود در فیلم تطبیق پیدا کردند. با این حال، The Lord of the Rings: The Return of the King همه این ها را تا حد زیادی تغییر داد.
اگرچه بازی کمی قبل از فیلم منتشر شد، اما طبیعتاً وقایع فیلم را دنبال می کرد، کمپین به سه مسیر تقسیم شد، هریک گروه های مختلفی از فیلم را دنبال می کردند. مسیر جادوگر Gandalf را دنبال می کرد، مسیر پادشاه Aragorn، Legolas و Gimli را دنبال می کرد و مسیر هابیت ها Frodo و Sam را دنبال می کرد. هر شخصیت حرکات ترکیبی خاص، حملات دامنه ای، حمله، حملات متمرکز، توانایی های خاص و موارد دیگر را دارد.
می توانید هریک از آن ها را ارتقاء دهید، توانایی ها و حرکات ترکیبی آن ها را به روز کنید و حتی چند شخصیت مخفی را هم باز کنید. این بازی نه تنها یکی از بهترین بازی های Lord of the Rings است، بلکه یکی از بهترین بازی های مربوط به فیلم ها نیز به شمار می رود.
14- بازی SSX Tricky
بسیاری از مقلدین سعی کرده اند وارد پدیده ورزش های قوی که توسط سری Tony Hawk’s Pro Skater ساخته شده بود، بشوند و اساسا همه آن ها شکست خوردند. بازی های BMX، اسکیت خطی و حتی بازی های موج سواری شامل این دسته می شوند، اما تنها بازی ای که توانست در این سطح پایدار بماند، اکشن آرکید اسنوبورد SSX Tricky بود. این دومین عنوان EA در مجموعه SSX بود و جهش مشابه همان جهش بین دو بازی اول Tony Hawk بود.
برخلاف کلون های دیگر، SSX Trickyبه قدری به اسکیت برد نزدیک بود که آن پرش های عظیم و سرعت های مضحکی که حین پایین رفتن از کوه در آن بازی ها پیدا می کردید را از آن ها قرض می گرفت، اما آن ها را وارد ورزش های زمستانی کرد.
SSX Tricky همان جایی بود که حرکات نمادین Uber برای اولین بار ظاهر شد. اگر بتوانید متر تقویت خود را به حداکثر برسانید، می توانید یکی از مضحک ترین و در عین حال رضایت بخش ترین ترفندهای بازی را اجرا کنید. سعی کنید در یک سطح شش بار این کار را انجام دهید تا به صورت بی نهایت تقویت شوید. به علاوه می توانید آهنگ های نمادین بازی را هم بشنوید.
جدا از موسیقی متن، که به تنهایی ارزش این را دارد که بازی در این لیست قرار بگیرد، بازی در واقع شخصیت ها را نشان می دهد. طیف وسیعی از شخصیت ها را دارید که می توانید با آن ها بازی کنید و هر یک تاریخچه منحصر به فرد و رابطه خاصی با دیگر بازیکنان دارند، گرافیک های روشن و رنگارنگی عرضه کرده و طرح های سطوح عالی دارند. همچنین دلایل زیادی برای بازی دوباره و دوباره روی شیب ها. بازی آخر این مجموعه در سال 2012 عرضه شد و بد هم نبود، اما دلیلی وجود دارد که طرفداران مشتاق ساخت دنباله و یا حتی یک بازسازی از SSX Tricky هستند.
15- بازی Madden NFL 2016
اگر بخواهیم با آن هایی که عاشق بازی های Madden هستند صادق باشیم، احتمالاً افرادی هستند که EA را فقط به عنوان شرکتی که سالانه بازی فوتبال را منتشر می کند، می شناسند. بر اساس نمودارهای فروش، بدیهی است که این یک فرانچایز غیرمحبوب نیست، فقط اینکه که ژانر مورد انتخاب ما نیست. با این حال، هیچ راهی برای نادیده گرفتن این غول بازی های ورزشی در این لیست وجود ندارد. بر اساس تجربه محدود ما، و اجماع آنلاین، Madden NFL 16 احتمالاً نوآورانه ترین و مدرن ترین تکراری است که این مجموعه در مدت زمان طولانی داشته است، بر اساس ورزشی که تغییر چندانی نمی کند، چیزی برای گفتن دارد.
این عنوان زمانی عرضه شد که پیشرفت های عمده گیم پلی انجام شده بود، به ویژه در سیستم پاس کاری که به بازیکنان اجازه می دهد کنترل بیشتری روی بازی هایشان داشته باشند. شما سیستم های حمله و پرتاب های جدیدی داشتید که بسته به موقعیت تغییر می کند. علاوه بر گزینه های بیشتر برای پاس های محکم در هنگام نزدیک شدن به دفاع وجود دارد.
همچنین حالت Connected Franchise نیز وجود داشت که در آن می توانستید تیم خود را به بهترین شکل در لیگ بسازید و بازیکنان را با امتیازهای تمرینی ارتقاء دهید. با قرار گرفتن در این سیستم مدرن، بی شک گزینه های آنلاین بسیاری برای ادامه بازی دارید. برخلاف بسیاری از بازی های قبلی و حتی بعدی، Madden NFL 2016 فقط یک پوشش تازه از رنگ و به روزرسانی فهرست ها در یک بسته با قیمت کامل نیست.